جدایی بعد از 25 سال
با هم 25 سال زندگی کرده بودن. تو سختیها، سرما، گرما ... ولی امروز همه چیز تموم شد . دست سرنوشت راهشون از هم جدا کرد
یکشون سوار چرخش شد و رفت دانشگاه با اینکه هنوز جای خالی اون یکی دیگه رو احساس میکرد و هنوز براش سخت بود باور کنه که واقعا از هم جدا شدن. اون یکی هم توی آزمایشگاه منتظر نتیجه دکتر موند...
شاید زیادی به خال رو دستش عادت کرده بود